برای پسرم مهراد

برای تو مینویسم ...

از شیر گرفتن

1397/2/1 2:51
نویسنده : مامان نوشین
180 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان، مهراد جونم امروز از شیر گرفتمت مامان جون
البته دو ماهی هست که به مرور و تدریجی شیر رو کم کردم تا راحت تر از شیر گرفته بشی ولی شبا قبل از خواب هنوز شیر میخوردی تا اینکه امروز بعد از دو سال و تقریبا دو ماه تصمیم قاطع گرفتم که کلا از شیر بگیرمت. ظهر بردمت شاهرضا، توی حرم نذر داشتم ادا کردمو دعا کردم که تو راحت از شیر گرفته بشی و اذیت نشی و.. خلاصه بعدش برای آخرین بار بهت شیر دادم خوردی و اناری که دونه کرده بودم و بهش یس خونده بودم رو بهت دادم یکمشو خوردی، یکمم اونجا بازیگوشی کردی و دیگه برگشتیم خونه. شب موقع خوابت که شد، گفتی شیر میخوام منم یکم از تلخک که از داروخونه خریده بودیم رو استفاده کردم و موقعی که خوردی باورت نمیشد تلخه اولش خندیدی و یه نگاهی به من انداختی و گفتی تلخه! گفتم بله عزیزم چون تو دیگه بزرگ شده و میتونی راحت با لیوان شیر بخوری دیگه تلخ شده و شیرشم قطع میشه.. یکم دیگه امتحان کردی و دیگه قانع شدی و هی میگفتی تلخ شده ولی تلخیش که بره میخورم باز. گفتم نه عزیزم دیگه تلخیش نمیره و دیگه ازش نا امید شدی ولی مامان جون مگه میخوابیدی! صد دور لالایی و قصه برات گفتم ولی انگار نه انگار اصلا خوابت نمیبرد ولی خوشبختانه گریه و زاری ام نمیکردی فقط نمیخوابیدی و سخنرانی میکردی تا اینکه بالاخره ساعت 1 و نیم نصف شب خوابت برد! ولی عوضش من کلی گریه کردم انگار برای مادرا سخت تر از بچه هاست! خلاصه که مرحله ی سختی بود برام، امشب که یه جوری باهاش کنار اومدی تا ببینم شبای دیگه چیکار میکنی عزیزم، امید به خدا

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
18 اردیبهشت 97 19:18
سلام. ‌شما هم اهل شهرضا هستین؟
مامان نوشین
پاسخ
سلام بله عزیزم