برای پسرم مهراد

برای تو مینویسم ...

بیماری

1395/9/20 1:49
نویسنده : مامان نوشین
158 بازدید
اشتراک گذاری

مامان جون دیروز صبح ساعت 7 که بیدار شدم حس کردم بیقراری، دستمو گذاشتم به پیشونیت دیدم خیلی داغی دیروزشم چنتا تک سرفه میکردی ولی جدی نبود،  یهو ترسیدم پاشدم سریع یه پارچه نم کردم اوردم گذاشتم رو دست و پات و شنیده بودم که موقع تب کودکان باید قطره استامینوفن رو دوبرابر وزنشون هر چهارساعت یک بار بدن بهشون، بهت دادم. تبت یکم کنترل شد ولی  خیییییلی حالت بد بود مامان جون یک روز و یک شب تب شدید داشتی واااای اینقدر مظلوم شده بودی،  نمیذاشتی یه لحظه بزارمت رو زمین همش میخواستی تو بغل باشی و بیحال میفتادی رو شونم😢😢😢 خداروشکر که اون روز و شب وحشتناک گذشت. الان خوبی خداروشکر مامان جون انشالا همیشه سالم باشی عزیز دل و جووووووونم 😚😚😚😚😚

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

فریبا
29 آذر 95 11:16
قربون اون اخم خوشگلت برم عزیززززم معلومه اصلا اعصاب نداری هااا جیگررررر خدا رو شکر که خالت خوبه ماهان خوشگل نانازز ولی مریض بودن بچه ها خیلی سخته .. خیلی خیلی.. خدا خودش به همه بچه ها سلامتی بده خیلی گناه دارن..
مامان نوشین
پاسخ
مرررررسی خاله فریبا خدا نکنه 😚😚😚😚😚😚 اره واقعا خیییییییلی. از بس معصومن ادم خیلی دلش میسوزه ❤❤❤❤❤ ماهان 😁😁😁
فریبا
29 آذر 95 23:21
خب چرا اسم شبیه هم میذارین که ادم هی قاطی کنهههههه واای خدا چقدر خندیدممممم تازه خبر نداری به بچه مجتبی اینا میگم مهراد
مامان نوشین
پاسخ
حالا تو که خوبه ما خودمونم به مهراد میگیم ماهان، تازه مامانم به ماهان میگه نوشین گاهی