حلقه
نفس مامانی حدودا یک ماه و نیمت که بود واست حلقه گذاشتیم مامان جون. راستش میگفتن هرچه زودتر این کار انجام بشه بهتره ولی چون زردی داشتی، گفتیم بزاریم یکم حالت بهتر بشه بعد. خلاصه 26 فروردین بود که دکتر قریشی اومد خونه مامان جون و برات حلقه گذاشت. من که از اتاق رفتم بیرون چون نمیتونستم گریه ی کوچولوی نازنینمو و درد کشیدنشو تحمل کنم ولی خداروشکر همه چیز به خوبی و خوشی گذشت و از بسکه استومینوفن بهت دادیم تا درد نکشی از معدود شبایی بود که راحت خوابیدی بر عکس اون چیزی که فکر میکردم 😄😄😄😄
عزیز نازنینم بعد از حدود 10 روز حلقت افتاد و پسر کوچولوی نازم این مرحله سخت رو هم پشت سر گذاشت. فدات بشم الهی مامان جوووووووون 😙😙😙😙😙😙😙
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی