برای پسرم مهراد

برای تو مینویسم ...

انتخاب نام

عزیز دلم مدت هاست واست دنبال یه اسم قشنگ میگردم .یه اسمی که ایرانی باشه، معنای زیبایی داشته باشه، تلفظش قشنگ باشه و... از بین تمام اسمایی که پیدا کردم به نظرم  مهراد، آرین، کیان و سامیار قشنگ اومد . البته بابایی، سامیار و کیان رو دوست نداره ولی در مورد مهراد و آرین تا حالا به توافق رسیدیم... فکر میکنم مهراد چون هم معنای زیبایی داره ( بخشنده بزرگ) هم ایرانی اصیله (نام مولف کتاب بزرگمهر بن بختگان در دوره ساسانیان) هم اینکه به فامیلت میخوره ، انتتخاب بهتری باشه، حالا بازم ببینیم چی میشه... عزیز دل مامانی امیدوارم از اسمی که واست انتخاب میکنیم راضی باشی و بهش افتخار کنی برام خیلی مهمه اسمت در آینده مورد پسندت باشه وا...
9 آذر 1394

اولین عکس زندگی

نازنینم 8 شهریور 94 به اتفاق بابایی و مامان جون برای دیدنت و اطلاع از سلامتیت رفتیم سونوگرافی ... وای نمیدونی چه شوقی داشت شنیدن صدای قلب کوچولوت و دیدن روی نازنینت توی مونیتور . خیلی واضح تر از اونی بودی که فکرشو میکردم فدات بشم الهی نفس من.. . اینم اولین عکس زندگیته ببین چقدر نازی ... کلی قربون صدقت رفتم خوشگل من... کی بشه به دنیا بیای و روی ماهتو از نزدیک ببینم... بی صبرانه منتظرتم عشق مامان ...
8 آذر 1394

اولین خبر

عزیز دل مامان 31 تیر ماه 1394 بعد از یک ماه روزه داری، با انجام ازمایش خون و گرفتن جواب مثبت به  وجود نازنین پر برکتت پی بردم...  بعد از دیدن جواب مثبت از خوشحالی سر از پا نمیشناختم! چقدر حس خوبیه که بفهمی داری مادر میشی. یه حس خوشحالی زیاد همراه با ناباوری و یه کم دلشوره واسه سلامتی کوچولوی نازنینی که الان تمام زندگیش به تو وابسته است!  حلاصه زنگ زدم به بابایی که سر کار بود و خبر خوش رو بهش دادم اونم از خوشحالی نمیدونست چیکار کنه...  مامان جون و خاله آرزو و ماهان که بماند که چققققققدر ذوق کردن .... تا چند روز هی یادم میومد و ذوق میکردم و باورم نمیشد.  به خودم قول دادم حسابی مراقب خودم باش...
8 آذر 1394

آغاز

سلام عزیز دل مامان این وبلاگ رو برات ساختم تا بدونی لحظه لحظه ی با تو بودنم ، از زمانی که تو رو توی وجودم حس کردم جطوری گذشت... عاشقتم مامانی  ...
8 آذر 1394

مشهد

پارسال همین موقع ها یعنی تولد امام رضا، مامان جون مشهد بود. منم که تقریبا دوماه باردار بودم و تو کوچولوی نازنین من توی شکمم  بودی، عززززییییززززم یادش بخیر،  خلاصه مامان جون توی مشهد نذر کرده بود که اگه مهراد جونمون سالم و سلامت به دنیا بیاد و زایمان و همه چیز عالی پیش بره،  با خودت سال دیگش، بریم مشهد.  خدارو صد هزار مرتبه شکر همه چیز به خوبی و خوشی و سلامتی گذشت و قسمت شد امسال تولد امام رضا بریم مشهد.  راستش اولش یکم استرس داشتم که با بچه کوچیک بریم ولی خداروشکر همه چیز به خیر گذشت و با اینکه شلوغ بود،  خیلی ام بهمون خوش گذشت مامان جون و تو اولین سفر عمرت رو با سفر به مشهد شروع کردی 💕💕💕💕💕?
20 0

تولد 3 سالگی

مهرااااااااااد ماماااااااااان 12 اسفند 3 ساله شدی عزیییییییززززز دلم .انشاالله 120 سال سالم و سلامت و شاد و خوشبخت و موفق باشی . امسال به خاطر اسباب کشی و کارای خیلی زیادی که داشتیم نشد توی خونمون یه تولد باشکوه برات بگیریم مامان جون .به جاش یه تولد جمع و جور ولی با صفا خونه ی مامان جون برات گرفتیم عزیز دلم کلی ام دوست داشتی و بهت خوش گذشت. اسکوتری ام که مدت ها بود هی میگفتی مامان برای تولدم بخر رو، واست گرفتیم و کلی ذووووق کردی هم برای تولد و کیکت هم برای اسکوترت. کادوی مامان جون و خاله جونم خییییییلی دوست داشتی و خوشت اومد هستی مامان.چندتا از عکساشو میذارم که ببینی.       ...
12 0